ترموستات هستید یا دماسنج؟

با دماسنج شروع کنیم:

دماسنج ابزاری است که دمای محیط را نشان می‌دهد و خیلی ساده به آنچه که در اطرافش اتفاق می‌افتد واکنش نشان می‌دهد. اگر هوا گرم باشد درجه‌ی دماسنج بالا می‌رود و اعلام گرمی می‌کند و اگر هوا سرد باشد اعلام می‌کند هوا سرد است. دماسنج یک واقعیت نشان است؛ ابزاری که فقط برای یک هدف خاص طراحی شده و آن را نمایش می‌دهد و در نهایت اینکه دماسنج وسیله‌ای چند منظوره و هوشمند نیست. ( فکر نکنم از هیچ دماسنجی شنیده باشید: لطفاً مواظب خودتان باشید، سرما نخورید.)دماسنج

 

حالا برویم سراغ ترموستات:

ترموستات یک تنظیم کننده هست؛ دمای مورد نظر ما را تنظیم می‌کند و فعالانه برای حفظ دما در محدوده‌ی مشخصی کار می‌کند. اگر دما از سطح مورد نظر بالاتر رود با تغییر نقش، اتاق را خنک می‌کند و اگر دما زیر درجه‌ی هدف قرار گیرد، باز بخاری یا سیستم گرمایشی را فعال می‌کند تا به سطح دمای تعیین شده برسد.
ترموستات ابزاری هوشمند است و همیشه حواسش به محیط هست و اگر دمای هوا سرد یا گرم باشد تصمیم می‌گیرد که وضعیت را اصلاح کند. (در واقع نمی‌گذارد که سرما بخوریم)

بایستی قبول داشته باشیم در حالی که دماسنج ابزار مفیدی ست، اما ترموستات وسیله‌ای قدرتمند و بسیار تاثیرگذار هست. البته قصد نداریم دماسنج را جلو چشم ترموستات خورد و خمیر کنیم.

 

عنوان این پست  را از کتاب “بهبود رابطه‌ی والد و کودک از طریق بازی نویسنده: سو سی.براتون و دیگران” گرفته‌ام. عبارت زیر هم از همین کتاب هست. آن‌ را با هم بخوانیم:

“یاد بگیرید به جای آن‌که نسبت به کودک واکنش سریع نشان بدهید، احساسات کودک را انعکاس دهید. احساسات کودک، احساسات شما نیست و نیازی نیست که با برانگیخته شدن احساسات کودک، احساسات شما نیز برانگیخته شود.

زمانی که رفتارها و احساسات کودک‌تان را شناختید؛ می‌توانید یاد بگیرید به جای “واکنش” نشان دادن به آن، با روشی مفید به آن‌ها “پاسخ” دهید؛ نه آن‌که اجازه دهید احساسات شما نیز هم‌زمان با احساسات کودک برانگیخته شوند.

به یاد داشته باشید؛ والدین دارای کنترل، مثل “ترموستات” عمل می‌کنند و والدین خارج از کنترل هم چون “دماسنج” هستند.”ترموستات

خوب دقیقاً این واکنش چیزی است؛ که سالها در امر آموزش و یادگیری بچّه‌ها تجربه‌اش کرده‌ام و با آن زیسته‌ام و فشار کاری زیادی را برایم به همراه داشته است. اعتراف می‌کنم کمی دیر به آن رسیدم. با هر داد و فریادی، فریاد می‌زدم. با بلند شدن صدایی، دوبرابر صدای من بلندتر می‌شد. بعدترها فهمیدم که نیازی نیست این‌گونه دماسنج‌وار بالا و پایین بپرم. شاید هم چاره‌ای جز فهمیدنش نداشتم. ( البته گاهی وقتها دیگه دیر شده بود و یادگیری در این بین قربانی شده بود.)

خوب، دوست داشتم این بخش از کتاب و  این تجربه‌ی شخصی را با شما به اشتراک بگذارم.

چه در زندگی شخصی در برخورد با کودکانمان و چه در محیط شغلی مرتبط با بچّه‌ها، کاربست همین یک تکنیک می‌تواند؛ تنظیم کننده‌ی خوبی باشد و به عنوان یک عامل پیشگیرانه عمل کند.

یک جایی خواندم اگر نمی‌توانید کارهای بزرگ و عجیب و غریبی انجام بدهید؛ یا امکانش را ندارید، کارهای ریز و کوچکی انجام دهید؛ البته به شرطی که این ریزکارها را خوب و با کیفیت انجام بدهید. پیشنهاد می‌کنم مدتی این تکنیک را در زمینه‌ی خاص و محدودی به کار بگیرید؛ تا از دیدن نتایج راضی کننده و اثربخش آن شگفت زده بشوید. بعد با خیال راحت از دنیای دماسنج‌ها خداحافظی کنید.

به دنیای ترموستاتی ها خوش آمدید!

 

4 پاسخ
  1. Nikan
    Nikan گفته:

    بسیار عالی گفتید استاد ✔
    درک این مطلب برای ما دماسنجیها کمی سخته … لطفا یه مثال بزنید 😊

    پاسخ
    • کمال بهرنگ
      کمال بهرنگ گفته:

      سلام آقای زارع نژاد
      در پاسخ شما توضیحات خوبی نوشتم، اما متاسفانه سیستم دریافت و ارسال نظرات چند روزی مشکل داشت و توضیحات من هم باهاش رفت.
      سر فرصت دوباره خواهم نوشت.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + هشت =