دو شعر و یک شروع تازه
برای شروعی تازه از سال تحصیلی دو قطعهی کوچک نوشتم. ( عمداً میگویم شروعی تازه و نمیگویم شروعی دوباره) چون هیچ شروعی دوباره نیست و هیچگاه سال تحصیلی جدید، دوباره آغاز و دوباره مهر نیستند. بازشدن درب مدارس هم بازگشایی نیست، بلگه گشایشی است که هیچگاه نبوده و بعدا هم اتفاق نخواهد افتاد، مگر آنکه واقعاً به عادت بدی دچار شده باشیم و آن تکراری پنداشتن چیزهایی که تکرار پذیر نیستند مثل همین شروع شدنها که هیچگاه تکراری نخواهند شد.
دو قطعهی کوچک، نخست یک شعر میانه اندامی بود که قلع و قمع شد و از آن این دو قطعهی زیبا متولد شدند. ( همیشه این را بدانید شاعران و نویسندگان آثار جدیدشان را خیلی دوست دارند و اگر جرات داشته باشند آنها را شاهکار خویش مینامند.) گفتم آنها را اینجا به اشتراک بگذارم که بهانهای باشد برای عرض تبریک سال نو تحصیلی
ـ قطعهی نخست: جالب آنکه این شروع، آخرین به همرسی شنبه و شروع ماه مهر و آغاز مدرسه در قرن چهاردهم است.
ـ قطعهی دوم:
درهایتان آبی
آسمانتان ابری
و شعرهایتان ماهی
بهترین روایت پاییز به نامِ
“مهرماهیها به دریا میریزند.”
به زودی در سراسر کشور
در این قطعه هم عبارت ” مهرماهیها” را به شدت دوست دارم بخصوص وقتی که به دریا میریزند.
خوش به حال آموزگاران که شاهد این لحظهی شگفت هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.